بحثی پیرامون تغییر نام سمینار*/ فردوس

حدود پنج سال از آغاز بحث ها پیرامون تغییر نام سمینار می گذرد. از همان آغاز که پیشنهاد گنجانده شدن "زنان هم جنس گرا" در عنوان سمینارها از طرف سیمین نصیری مطرح شد من احساس مثبتی نسبت به این تغییر داشتم و استدلالم هم در آن زمان صرفا این بود که زنان لزب بخش فعال سمینارهای ما بوده و هستند و حال که پیشنهاد میشود ، حضورشان در نام سمینارها انعکاس یابد چرا باید مخالف آن باشم؟

این موافقت برای من نه صرفا یک احساس همراهی و برابری خواهی بود بلکه تطبیق حرف و عمل هم بود.
سیمین نصیری در پیشنهادش در سال *2004 به کمیته برگزاری سمینار سالانه زنان در کلن نوشت:" ...به تجربه 24 ساله زنان ایرانی در خارج کشور و دست آوردهای آن به صورت نظری و به صورت جمعی کم بها داده ایم. شرایط نامساعد زندگی در تبعید و مهاجرت شاید یکی از دلایل این کم بها دادن باشد. با این حال این خطا را توجیه نمی کند. تابوشکنی ها، راه گشایی ها و تاثیرگذاری این جنبش کم نبوده است. با این حال هنوز موفق نشده ایم حضور واقعی اجتماعی بخشی از خود را به صورت علنی در عنوان گردهم آیی سالانه مان ، که از سکو ها و تریبون های مهم تلاش های مان است، ابراز کنیم."

قصدم از نقل قول بالا که کاملا با آن موافق هستم، تاکید ویژه روی آن قسمتی است که میگوید "بخشی از خود را" ، این که ما همه در زن بودن مان مشترک هستیم ولی تفاوت هایمان را قبول داریم و دیگرگونه بودن مان را نه تنها رد نمی کنیم و نمی پوشانیم بلکه آشکار کردن این دگرگونه گی ها ویژ گی ما زنان را تشکیل می دهد. زن بودن یک واژه بسیار کلی است که زنان را با گرایشات مختلف اجتماعی ، سیاسی و جنسی و فرهنگی در بر می گیرد. و اتفاقا آن بخشی از ما که تا کنون تحت سیاست های فرهنگی و سنتی حاکم سعی در انکارش شده است را باید هرچه واضح تر آشکار کنیم. این جاست که این مسئله تنها مسئله زنان هم جنس گرا نیست بلکه مسئله همه ما زنان است. همان طور که خواست آزادی انتخاب گرایشات جنسی خواست ما زنان است.
وقتی امروز در رابطه با مسئله تغییر نام سمینار سالانه به پشت سرم نگاه می کنم ، می بینم که موافقت با این تغییرنام نه فقط از زاویه همبستگی و آزادی خواهی بلکه از زاویه مبارزه طلبی و Provokationحتی ضروری نیز بوده است.
از نظر من عنوان زنان هم جنس گرا در نام سمینار یک مبارزه طلبی سیاسی اجتماعی است. از همان زمان که این بحث مطرح شد، جلسات متعددی پیرامون هویت جنسیتی بخصوص هم جنس گرایی و هموفوبی ، گذاشته شد. دوستان عزیز باید بگویم که بحث دگرجنس گرایی اجباری را بخشا مدیون همین Provokation هستیم .گرچه در این زمینه ما هنوز در آغاز راهیم!.
من صحبت هایده ترابی* بخصوص با تکیه بر نظرات آدریان ریچ را قبول دارم وقتی که می گوید: "هویت جنسیتی تعیین کننده در حرکت اجتماعی و موضعگیری سیاسی نیست." ولی ما در مبارزات سیاسی اجتماعی مان به Provokation به عنوان یک استراتژی نیاز داریم.
ما با پرووکاتسیون سیاسی اجتماعی آگاهانه از نرم های رایج فاصله می گیریم. به رآکسیون ها سمت می دهیم. تمامی کسانی که اطلاعیه های ما را می خوانند، چه بخواهند و چه نخواهند یک واقعیت وارد ذهنشان میشود: حضور هم جنسگرایان! ، این که این واقعیت را بپذیرند یا نپذیرند، مسئله بعدی است . مهم این است که با این مسئله در گیر میشوند. همین که در ذهنشان سوال مطرح شود، جنبش زنان که سمینارهای ما یک بخش از آن است به یکی از اهداف خود دست یافته است ، یعنی این که نرم های حاکم را مورد سوال قرار داده است، زمینه برای بحث بر سر آن ها ایجاد کرده است ( گرچه صداها هنوز در این زمینه آهسته هستند).
جنبش زنان در تاریخ خود از استراتژی پرووکاتسیون به دفعات بهره گرفته است . علنی کردن نام زنان سرشناس در لیست سقط جنین در مبارزه علیه ممنوعیت سقط جنین در اروپا ، آرایش غلیظ و یا موهای بیرون زده از روسری زنان و دختران جوان در ایران، کار پروانه حمیدی در کنفرانس برلین و ... اینها همه را من در چارچوب پرووکاتسیون سیاسی اجتماعی می بینم .
من باز بر می گردم به حرف های هنرمند عزیزهایده ترابی* و نقل نظرات آدریان ریچ که : "برجسته کردن زبانی مفهوم هم جنس گرایی زنان را ضروری نمی بیند ، زیرا برای او هویت جنسی زن برخاسته از همان همجنس گرایی مادر سالارانه است و زن بودن معنای دیگری جز این نمی دهد" و می پرسم که در شرایطی که حتی در میان اروپائیان با همه حقوق و آزادی های کسب شده وقتی که هنوز هموفوبی و عدم پذیرش هم جنس گرائی قدرتمند است، آیا ما که در این زمینه در ابتدای کار هستیم ، می توانیم از این استراتژی مبارزه طلبی یا همان پرووکاتسیون سیاسی صرفه نظر کنیم؟
من امیدوارم که در سایه فعالیت ها ی جنبش زنان روزی به آن جا برسیم که آدریان ریچ در تئوری اش مطرح می کند. روزی که دیگر نیاز به این گونه مبارزه طلبی ها نداشته باشیم، نیاز به برجسته کردن زبانی مفهوم هم جنسگرایی نداشته باشیم . اما تا آن روز ما راه درازی در پیش داریم.( من تئوری آدریان ریچ را به عنوان چشم اندازمان می بینم).
دوستان در میز گرد فرانکفورت در دو سال گذشته در رد و یا تایید تغییر نام با اتکا به تئوری های مختلف مطرحه در جنبش زنان از جمله یودیت باتلر و آدریان ریچ نظرات مختلفی را به طور مبسوط بیان کردند.
با توجه به مجموعه اظهار نظراتی که تا کنون شده ، من گرچه با این تئوری که ریشه تمامی فرودستی زنان را در دگرجنس گرایی اجباری می بیند می توانم بخشا موافقت داشته باشم ، اما جایگاه ویژه ای برای آن در فرودستی زن قائلم ولی در این جا بحث من یک بحث تئوریک نیست.و من به لحاظ یک موضعگیری سیاسی تغییر نام را به عنوان یک پرووکاتسیون سیاسی اجتماعی مثبت می بینم.
در میان انتقادات به تغییر نام، انتقاد شادی امین به نظر من درست می آید و باید به آن توجه کرد*. و آن این که عنوان" زنان دگر / همجنس گرا" زنان را صرفا به دو گروه جنسی دگر و هم جنس گرا تقسیم می کند که با واقعیت انطباق ندارد. زیرا از یک سو کم نیستند در میان زنان "دگر جنس گرا" که هنوز در بند دگرجنس گرایی اجباری هستند و از سوی دیگر زنانی هستند که پس از از سر گذراندن دوران دگر جنس گرایی اجباری ، زندگی هم جنس گرایانه را نیز انتخاب نکرده اند.آن ها زندگی بدون گرایش جنسی را انتخاب کرده اند یا این که عده ای در مرحله ای همجنس گرا بوده ولی در مرحله ای دیگر از زندگی، دگرجنس گرا شده اند.. از این رو این گونه دو بخشی کردن به گرایش جنسی حالت جزمی و ایستا می دهد که با سیالیت زندگی جنسی انطباق ندارد. ولی دوستان عزیز وقتی در سال 2003 پیشنهاد تغییرنام مطرح شد ما از این بحث ها انقدر دور بودیم که این پیشنهاد را آن طور که باید پیگیری نکردیم. ولی یک چیز روشن بود ضرورت کار کردن روی مسئله زندگی جنسی و مبارزه با تابوهای جنسی و هموفوبی. به همین جهت موضوع سمینار سال 2004 چنین انتخاب شد: "آنچه خصوصی است سیاسی است/ همجنس گرایی و دگر جنس گرایی اجباری".
دوستان عزیز ی که درآن سمینار حضور داشتند میدانند که استدلال ها در رد و یا دفاع از پیشنهاد تغییر نام سمینار در آن سال در چه محدوده ای قرار داشت. موافقین در حمایت از حضور دوستان همجنس گرا به عنوان یک واقعیت و نیز مبارزه با تابوها ، در صف دفاع از این پیشنهاد قرار گرفتند و نظر مخالف، عکس العمل جامعه بیرون از سمینار را دلیل مخالفت نامید.و سعیده سعادت در پایان سخنرانی بسیار پر محتوایش نظری بینابینی داشت. شاید همین مجموعه بود که راه را برای پیشبرد رای گیری باز می گذاشت، نه"قدرت طلبی عده ای" ! آنطور که برخی از دوستان مخالف تغییرنام معتقدند.
امروزه بحث ها و مطالعات در این زمینه پیشرفت کرده است. امروزه برای خیلی از ما روشن شده که زندگی جنسی چیزی بیش از دوآلیسم دگر و هم جنسگرایی است.
ولی دوستان عزیز واقعیت های دشوار زندگی روزمره ما هنوز از بحث های تئوریک ما فاصله زیادی دارند. و این جاست که برای پشت سر گذاشتن این فاصله،در کنار ادامه بحث های محتوایی ، تغییر نام به لحاظ سیاسی و اجتماعی اهمیت پیدا می کند.در این نامگذاری وجود و حضور لزب ها به همان اندازه طبیعی است که حضور فعالشان در صفوف مبارزاتی .
شادی امین در همان مقاله در انتقادش به تغییر می نویسد:" واقعیت این است که هموفوبی و در بهترین حالت عدم شناخت و آگاهی از "همجنسگرایی" در بین زنان باعث شده است که هم چنان بسیاری از فعالین زنان غیر هم جنسگرا دفاع از حق حیات هم جنس گرایان را پوئنی در میزان ترقی خواهی خود دانسته و به آن بسنده کنند." *
از نظر من پیشنهاد تغییر نام سمینار و حضور زنان هم جنس گرا در نام سمینار جزیی از روند تکاملی و رشد جنبش زنان خارج از کشور است که آغاز ش* را درسال 1999 در سمینار برلین توسط گلی جهانگیری وادامه اش همان سال درسخنان مادر یک جوان همجنس گرا در کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان در مونترال شاهد بودیم. من پیشنهاد تغییر نام سمینار را چیزی جز ادامه این روند نمی بینم. ادامه بحث های برلین زمینه هر چه بیشتری برای بحث های ما در رابطه با گرایشات جنسی ، زندگی جنسی وآزادی انتخاب نوع زندگی جنسی فراهم نمود. ما در حال عبور از یک دوران روشنگری در این عرصه هستیم و من مطمئن هستم این مرحله نیز زمان خودش را دارد و ما در حال رشد هستیم و اگر پوئنی در کار باشد این پوئن تنها می تواند مثبت باشد آن هم نه به نفع یک گروه خاص بلکه به نفع همه ما زنان!
با توجه به مجموعه انتقادات و حمایت هایی که در مورد تغییرنام سمینار شده است پیشنهاد من برای نام سمینارها ی سالانه مان چنین است:
"سمینار سالانه زنان- و لزب های مستقل ایرانی در آلمان "
Jährliches Seminar iranischer autonome Frauen-und lesben in Deutschland

آوردن تشکلها را ضروری نمی بینم زیرا ما در سمینارها تشکل هایمان را نمایندگی نمی کنیم و همه به عنوان فرد در این سمینارها حضور می یابیم.

فردوس یولی 2008 کلن

--------------------
توضیحات:

*- سیمین نصیری این پیشنهاد را از سال 2001 هر ساله به کمیته های برگزارکننده سمینار های سالانه ارائه کرده بود.
*- از سخنرانی هایده ترابی در سمینار 2007 در فرانکفورت
*- در همان سخنرانی
*- از مقاله "سمینارهای سالیانه، زنان همجنسگرا و معضل حضور" شادی امین
*- از مقاله "سمینارهای سالیانه،زنان همجنسگراو معضل حضور" شادی امین
*- در اینجا منظور آغازی است که بحث ها در این زمینه وارد مرحله جدیدی به لحاظ علنیت و پیگیری می گردد. و مسلما این آغاز پشتوانه کارها و کوشش های ارزشمند افرادی را در خود دارد که این جا و آنجا بطور پراکنده به این مباحث پرداخته اند.

در مورد تغییر نام سمینار

به دعوت انجمن زنان ایرانی – کلن در رابطه با نام سمینار سراسری جلساتی در محل انجمن با شرکت فعال زنان عضو و زنان غیرعضو علاقمند به جنبش زنان برگزار گردید.
پس از بحث و بررسی مباحث کتبی و شفاهی که تاکنون از سوی دوستان مختلف در سمینار ها و صفحه های اینترنتی در رابطه با تغییر نام سمینار صورت گرفته است، در جلسه پایانی جمعبندی کوتاهی به شکل زیر دسته بندی گردید:

دلایل مخالفین تغییر نام سمینار :
کپی برداری از زنان غر ب
ایجاد یک امکان برای پوشاندن هموفوبی موجود در میان دگرجنسگرایان
حذف سیالیت گرایش جنسی
ناکافی بودن بحث اقناعی، تاکنون
غیردموکراتیک بودن رای گیری
تحمیل این نام به عده ای که خود را با این دو گرایش یا هویت تعریف نمی کنند
ایده آلیزه کردن همجنسگرایی
تفرقه در میان زنان
محدودکردن شرکت کنندگان به یک نگاه خاص
ایجاد این توهم که به دگرجنس گرایان و هم جنس گرایان، برابر برخورد می شود.
تعیین گرایش فمینیستی معین ( رادیکال ) برای جمع ناهمگون حاضر در سمینار


دلایل موافقین تغییر نام سمینار:
واژگونی در مفاهیم رایج
تابوشکنی
اعلام حضور همجنس گراها در جمع
انتقاد به سیاست سکسیستی دولتهای مردسالار
جلوگیری از تفرقه و دودستگی در میان زنان
مبارزه با پدرسالاری
افزایش اعتماد به نفس زنان درجهت علنی کردن گرایش وهویت جنسی خود
تلاش برای تغییر گفتمان رایج در رابطه با گرایش جنسی
تلاش برای به رسمیت شناخته شدن گرایشات و هویتهای جنسی خارج از نرم دگرجنسگرایی

با توجه به تمامی مباحث ما به جمعبندی زیر رسیدیم:

تغییر نام سمینار سراسری زنان اروپا در سال 2004 خود آغاز بحثی جدید بود در بین زنان ایرانی مقیم آلمان. شاید اگر این نام بدین شکل تغییر نمی یافت، مباحثی را نیز دامن نمی زد. یا لااقل بدینگونه جدی موضوع تفکر و تعمق دوستان واقع نمی شد. ما نیز در نشست کلن بار دیگر به گونه ای جمعی به این نام اندیشیدیم و به ارزیابی مجدد کلیه ایرادات و اشکالات وارده و همچنین محاسن آن پرداختیم.
از آنجائیکه تأثیر عملی تابوشکنی همجنسگرایی در جامعه ایران به طور عام و بر جنبش زنان ایران بطور خاص غیرقابل انکار و نقطه آغاز تفکر و بحث در مقولاتی همچون جنس، جنسیت، گونه گونی جنسی و غیره می باشد و از آنجا که بحث در باب گونه گونی جنسی بحثی جدید و بعضأ نا آشنا در جنبش زنان ایرانی است و طبیعتأ بحثی باز و ادامه دار. انجمن زنان ایرانی کلن در نشست خود نام زیر را برای سمینار سالانه زنان پیشنهاد نمود:
.
سمینار سالانه زنان ایرانی و تشکل های مستقل زنان
با حضور زنان همجنس گرا و دگرجنس گرا

. .

اصلاح نام سمینار به گونه ی ذکر شده با تأکید نمادین بر حضور زنان با گرایشات جنسی متفاوت آغاز حرکتی ست در راستای این تابوشکنی بی آنکه به طور مشخص درگیر بحث هویت جنسی و یا دگرجنسگرایی اجباری گردد.

استفاده مجدد از نام تشکل های مستقل زنان نیز اگر چه امروز شاید در بین جنبش زنان ایرانی خارج کشور موضوعیت سابق را نداشته باشد اما به عنوان حفظ یک دستاورد در جنبش زنان قابل ذکر است.
نکته قابل ذکر اینکه ما بر این عقیده نیستیم که اندیشیده هایمان نقطه پایانی است بر این بحث ها. تفکر و شک آغاز حرکتی است در مسیری که ما به آن گام نهاده ایم.


کلن ٢٠٠٨/٠٨/١٣

در مورد نام سمینار / الهه صدر

سال 1999 در سمینار زنان ایرانی، در شهر برلین نقد بسیار جالب و بحث‌برانگیزی به ارزش‌ها و فرهنگ پدر- مردسالار از طرف گلرخ جهانگیری با نام «هتروسکسوآلیته‌ی اجباری و همجنس گرایی» ارائه شد. از سال 2000 تا 2003 سیمین نصیری هر ساله ، پیشنهاد تغییر و تکمیل نام سمینار را به کمیته‌های برگزارکننده در شهرهای مختلف می‌داد تا این که سرانجام در سال 2003 این پیشنهاد در سطح سمینار مطرح شد و اصولا تصمیم‌گیری درباره‌ی آن انگیزه‌ای شد برای موضوع سمینار 2004.
در سمینار 2003 در شهر برانشواگ موضوعِ « آن چه خصوصی‌ست، سیاسی‌ست (همجنس گرایی و دگرجنس گرایی اجباری)» از طرف دوستان شرکت‌کننده بیشترین رأی را آورد و زنان شهر کلن مسئولیت برگزاری سمینار سال بعد را به عهده گرفتند.
در آوریل 2004 سیمین نصیری نامه‌ای به کمیته‌ی تدارکات کلن نوشت و با تأکید بر گرایش عمومی سمینار 2003 برای اقدام به تغییر و تکمیل نام سمینار، آمادگی خویش را برای سخنرانی در سمینار 2004 اعلام کرد.
در سال 2004 میزگردی با حضور سه سخنران با سه گرایش متفاوت در نظر گرفته شد.
از آن جا که تا زمان شروع سمینار کسی خود را به عنوان حامل نظر مخالف به کمیته‌ی تدارکات کلن معرفی نکرده بود، اجباراً در سمینار از شرکت کنندگان تقاضا شد در صورت تمایل، یک نفر از مخالفین برای حضور در میز گرد، خود را معرفی کند و به این ترتیب بود که دوست عزیز، فرزانه به عنوان مخالف تغییر نام در میزگرد شرکت کرد.
شرکت کنندگان در این میز گرد عبارت بودند از سیمین ، فرزانه و سعیده
سیمین سخنرانی خود را در جهت موافقت با تغییر نام سمینار با تحلیلی از جنبش 24 ساله‌ی فمینیستی زنان ایران در خارج از کشور آغاز کرد. او به نقش تابوشکن و تأثیرگذار این جنبش علی‌رغم شرایط نامساعد فعالین آن در تبعید و مهاجرت اشاره کرد. به نظر او زنان فعال در این جنبش به تجربه‌ی 24 ساله‌ی خود در خارج کشور و دست‌آوردهای نظری‌شان و اقدام برای متحقق کردن آنها به صورت جمعی کم بها داده‌اند و بی‌اعتنایی آنها به تفاوت بین زنان و همچنین تجربه‌ی جنبش فمینیستی و جهانی لزبین‌ها به شکل سد و مانعی برای حرکت عملی و نظری فمینیستی در آمده است.
سخنران دیگر، فرزانه ، مخالفت خود را با تغییر نام سمینار در مقطع کنونی اینگونه
جمع بندی کرد:
با توجه به واکنش‌های منفی بسیاری از زنان شرکت‌کننده در این سمینارها به مسئله‌ی همجنس گرایی، باید به این سوال جواب داد که هدف از تغییر نام سمینارچیست؟
آیا می‌خواهیم ثابت کنیم که ما پیشروان جنبش هستیم؟ و یا به طور واقعی به تفاهم و درک مشترک برای به رسمیت شناختن تفاوتها و ضرورت اقدام تابوشکنانه برای این تغییر نام رسیده‌ایم؟
سعیده‌ نیز نظرات خود را تحت عنوان «نگرشی به نظرات تئوریک و جنبش عملی زنان لزب غرب اروپا و آسیا در یک سده‌ی اخیر» مطرح کرد.
اوبعد از بررسی تجربه ی زنان فمینیست آلمان در رابطه با اضافه کردن نام لزبین ها به اکسیونها و تشکلات زنانه شان و نیزاهدافی که آنها با این تغییر نام دنبال می کردند به
توضیح شباهت‌ها و نقاط اشتراک جوامع مختلف پدر- مردسالار با فرهنگ و ساختار سیاسی متفاوت ،اعم از غربی و شرقی در رابطه با به بند کشیدن آزادیهای جنسی وجنسیتی زنان، پرداخت .
او با تایید خصوصیت تابوشکنانه ی آوردن نام همجنس گرایان در کنار دگرجنس گرایان ، مشکلات احتمالی ونیزدست آوردها ی حاصل از آن را بررسی کرد.
سعیده نیز مانند دوست عزیزمان فرزانه با طرح یک سوال مهم که آیا با توجه به نگرش وکردار همجنس گراستیزانه ی غیر قابل انکارتعداد بسیاری از شرکت کنندگان در این سمینارها، ظرف با محتوا همخوانی دارد یانه؟ شرکت کنندگان را به فکر و تعمق در این مورد واداشت.
به نظراو، تغییر نام سمیناراما از این جهت مثبت است که در چند سال گذشته ، بحث هایی را در جنبش زنان خارج از کشور حول مناسبات اجباری جنسیتی موجود دامن زده که جای آنها سالها در این جنبش خالی بوده است. این مباحث همچنین امکانی را در جهت تغییر جو سکوت در مورد سیاست های جنسی مردسالارانه از جمله مسئله ی هم جنس گرایی در میان ایرانیان در تبعید و مهاجرت فراهم آورده است.

در روز آخر سمینار، سرانجام رأی‌گیری برای تغییر نام، پس از پنج سال بحث و درگیری نظری انجام شد. روند رأی‌گیری نیز با شیوه‌ی همیشگی به رسم سالهای پیشین در فضایی دوستانه صورت گرفت و همانجا نیز اعلام شد که نام تعیین‌شده، حکم قطعی و غیرقابل‌تغییر نیست و اگر پیشنهادات بهتری باشد، در مورد آن تجدید نظر خواهد شد.

دوستان،
بسیاری از ما زنان شرکت‌کننده در این سمینارها با طرح یک سوآل کلیدی که چرا ما زنان علی‌رغم شرکت فعال در مبارزات علیه هرگونه بی‌عدالتی و تبعیض هیچگاه سهمی از این مبارزات یا انقلابات نداشته‌ایم و چرا بعد از هر مبارزه باز به همان نقطه‌ای می رسیم که بوده‌ایم، به خود و ارزش‌های نهادینه شده در خود تردید کردیم و پا به مرحله‌ی شک گذاشتیم.
شک کردیم به ساده‌نگری خود و تلاش کردیم با تعمق بیشتر و نگاه ژرف‌تر به ساختارها و اندیشه‌های پدرسالارانه که در ابعاد مختلف حیات خصوصی و عمومی ما ریشه‌ دوانده، بنگریم و پی بردیم که این ساختارها چنان در طی قرون، شکل حقیقی عام، طبیعی و جهان‌شمول به خود گرفته که دگرگون ساختن آنها کار آسانی نیست، زیرا در این مبارزه بسیاری از قربانیان ستم، تداوم آن را می‌‌خواهند و بسیاری از ستمگران به رغم تلاش برای اثبات حسن‌نیت، نمی‌توانند ستمگر بودن خود را بپذیرند. به علاوه تفکر مردسالار چنان در طول تاریخ چندهزارساله در موضع قدرت قرار گرفته که به چالش کشیدن آن تلاش بسیار می‌طلبد و شاید هیچگاه به پیروزی قطعی منجر نشود.
بعد از آگاه شدن از این که در شرایط کنونی امکان بسیج مستمر و وسیع را نداریم و حداکثر می‌توانیم به طور مقعطی در کنار فعالیت‌های کوچک و ارتقا آگاهی فردی، دست به بسیج موقت و موردی و آن هم در سطح محدود بزنیم دوباره به سوآل «چه باید کرد؟» رسیدیم.

دوستان
ما زنان با یکدیگر در بسیاری از زمینه‌ها متفاوتیم و علی‌رغم همه‌ی تفاوتها اما یک نقطه‌ی اشتراک داریم که بر حول آن قادریم با یکدیگر همکاری داشته باشیم. همکاری در جهت مبارزه با تبعیض جنسیتی.

از آن زمان که در جوامع به زن نقش فرودست داده شد، وجود طبیعت زنانه و مردانه و نیز علاقه‌ی طبیعی و بیولوژیک زنان و مردان به هماغوشی با یکدیگر، امری مسلم و متعارف به شمار آمده است. زنان و مردانی که رفتار جنسی تعریف‌شده از سوی جامعه را در رابطه با جسم خود نپذیرفته‌اند، بیمار روانی معرفی شده‌اند.

من به تغییر نام سمینار رأی مثبت داده‌ام، اما نه همه‌ی زنان را دارای هویت یکسان می‌دانم و نه دارای گرایش جنسی و عشقی مشابه. با هرگونه تقلید و الگوبرداری نیز بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌های روانی و فرهنگی و شرایط تاریخی و اجتماعی خویش برای طرح یک خواسته کاملاً مخالفم.
به نظر من نه صحبت از تقلید کورکورانه از مبارزات زنان در غرب است و نه ایده‌آلیزه کردن همجنس گرایی.
بلکه صحبت ازیک سکوت است در برابر یک تبعیض عریان در وسعت کره‌ی خاکی
سکوت مقابل سرکوب زنان و مردان همجنس گرا، دو جنس‌گرا و یا با هر نوع گرایش جنسی دیگر است که انتخابشان مطابق با ارزش‌های پذیرفته و تعیین‌شده نیست.
سکوت در برابر حضور زنان لزب است در مبارزات سیاسی - اجتماعی و طرح
خواسته‌ هایشان.

در همه‌ی جوامع بشری، از غرب گرفته تا شرق، ما علاوه بر ستیزهای دیگر با پدیده‌ای به نام زن ستیزی و هم‌جنس گراستیزی روبروئیم. واژه‌ی همجنس گرا امروز فقط یک واژه‌ی هویتی نیست، بلکه یک واژه‌ی سیاسی ست.
خاتمه‌دادن به این سکوت و آوردن نام همجس گرایان درکنار دگرجنس‌گرایان، طبیعی دانستن گرایشات جنسی‌ست به صورت نمادین.
یک اعتراض است به اعمال قدرت مردان بر سکس زنان.
یک اعتراض است به تقسیم کردن زنان و مردان دگر جنس‌گرا و همجنسگرا به سالم و بیمار.
اعتراض است به محدود کردن انسان برای انتخاب اشکال مختلف زندگی.
من، تغییر نام سمیناررا در این مرحله از مبارزه مثبت می‌دانم، اما نه به یک فمینیسم مسلط که نماینده‌ی خواست‌ها و منافع همه‌ی زنان باشد، اعتقاد دارم و نه خود را فمینیست رادیکال تعریف کرده و به جدایی زنان و مردان باور دارم.
اما به ضرورت آفرینش ارزش‌های نو در ساختاری جدا از دگرجنس گرایی اجباری رسیده و یکی از شعارهایم ، آزادی انتخاب هویت جنسیتی، گرایش جنسی ، رابطه‌ی عشقی و یا به طور کلی آزادی انتخاب زندگی و سرنوشت فردی‌ست در همه‌ی عرصه‌ها.
مبارزه برای آزادی و رهایی بشریت را بدون اهمیت دادن به دستیابی فرد به استقلال و آزادی، انحرافی می‌دانم و نیز آزادی فردی در انتخاب جنسیت و رابطه‌ی جنسی را اگرچه ضروری ولی آن را بدون به چالش کشیدن نظم و ساختار مردسالار در همه‌ی عرصه‌ها برای رسیدن به رهایی کافی نمی‌دانم.

تغییر نام سمینار و آوردن دگرجنس گرا و همجنس گرا در کنار یکدیگربه منزله ی به رسمیت شناختن اشکال متفاوت روابط جنسی یا عشقی و نیز طبیعی و برابردانستن آنها، نقطه‌ی آغازی‌ست برای برداشتن گام‌های اولیه در جهت پیشبرد یک حرکت تابوشکنانه.
ایجاد فضایی‌ست که در آن زنان بدون هرگونه پیشداوری، با حفظ تفاوتهایشان، همبستگی با یکدیگر را به طور عملی تجربه می‌کنند.
نوعی مقاومت در مقابل درونی کردن نقش‌ اجتماعی وامتناع از برداشت‌های کلیشه‌ای از « زن» و« مرد» ، است.
به چالش کشیدن واقعی ارزش‌های دو قطبی مردسالارانه است.
و این همه هنوز همه‌ی مبارزه نیست، بلکه آغاز مبارزه‌ای‌ست وسیع برای رفع هرگونه تبعیض و رسیدن به آزادی و رهایی فردی و اجتماعی.
مطمئناً این نام، طولانی و از نظر استانداردهای زیباشناختی ، نامناسب است( فرم قربانی محتوا شده است). ولی با توجه به این واقعیت که در پنج سال گذشته ما بیشتر از هر زمان دیگری به بحث و تبادل نظر، چه به صورت فردی و چه جمعی، درباره ی ارزش‌ها و نرم های (هنجارها) مردسالارانه در ساختار دگرجنس‌گرایی اجباری و تبعیضات ناشی از این ساختار پرداخته‌ایم، من آن را مدیون ایده‌ی تغییر نام می دانم.
با امید به تداوم و ادامه ی بحث ها ونیزتلاش برای دگرگونی ارزش ها وجایگزینی ارزش های نو، نام جدید را که به نظرم از هرگونه سوءتفاهمی نیز جلوگیری خواهد کرد پیشنهاد می کنم:

سمینار سالیانه زنان ایرانی و تشکل‌های مستقل زنان درآلمان
زنان دگرجنسگرا و هم جنسگرا

اطلاعیه شماره ١

قابل توجه دوستان شرکت کننده در

سمینار سراسری سالانه تشکل های مستقل زنان و زنان‌دگر و همجنس‌گرای ایرانی در آلمان

با سلام

کمیته‌ء برگزاری سمینار سال ٢٠٠٩ در اولین نشست‌هایش در رابطه با پیشنهادی که از طرف شرکت‌کنندگان در سینمار ٢٠٠٨ برلین، مبنی بر تعمق بیشتر بر سر نام سمینار، داده شده بود به گفتگو نشست.
ما زنان برگزارکننده سمینار کلن به این نتیجه رسیدیم که به دلیل اهمیت موضوع باید تلاش نمود، نظرات و دیدگاه‌های متفاوت در چالش با باورهای مردسالارانه به طور عینی و شفاف و در سطحی فراگیر به منظور بررسی نام سمینار طرح و دنبال شوند.
بنابراین در جهت کوشش برای تحقق این مهم، از دوستان در شهرهای دیگر تقاضا می‌کنیم یا به صورت فردی و یا در نشست‌های گروهی بر سر این موضوع تعمق، بحث و تبادل نظر کرده و جمع‌بندی نظرات خود را به همراه پیشنهادات مشخص تا تاریخ پانزدهم یونی ٢٠٠٨ به ایمیل آدرس ifgif@gmx.de ارسال نمایند تا در وبلاگ درج گردد.

به این ترتیب هم دوستان در شهرهای مختلف با نظرات یکدیگر آشنا خواهند شد و هم کمیته‌ی برگزارکننده‌ی سمینار کلن امکان خواهد یافت بعد از دسته‌ بندی نظرات رسیده برای این موضوع برنامه‌ ریزی کند.
توجه دوستان را به این نکته جلب می‌کنیم، در صورت عدم ارسال نظرات و پیشنهادات تا تاریخ ٢٠٠٨/ ٠٦/ ١٥ ، موضوعیت بررسی نام سمینار از طرف کمیته ‌ی برگزارکننده ‌ی سمینار کلن منتفی اعلام خواهد شد.
با بهترین آرزوها
.

کمیته‌ء برگزارکننده‌ی سمینار کلن ٢٠٠٩

سمینار های سالیانه، زنان همجنسگرا و معضل " حضور"! / شادی امین

تغییر نام سمینار بیش از سه سال است که بدون دستاورد جدی به موضوع جدل ما بدل شده است. در عین اهمیت این موضوع اما با آن به گونه ای برخورد می شود که گویی موضوعی است حل شده. این موضوع تا کنون علی رغم ضرورت بحث مجدد ، در زمان های ناکافی در دستور کار سمینارها قرار داده شده و یا از بحث حول آن ممانعت شده است.
دوستان برگزار کننده سمینارامسال در برلین نیز به دلیل نا روشنی تصمیم سمینار فرانکفورت (سال 2007) مبنی بر تداوم بحث در برلین ، عملا جایی را برای این بحث در نظر نگرفته اند.

دوستانی که بحث های من را شنیده اند استدلال مرا در مخالفت با این شیوه نامگذاری و این نام میدانند. پروسه به اصطلاح رای گیری حول این موضوع تنها یک شوخی تلخ و بی احترامی به تمامی ضوابط مرسوم و معمول و پذیرفته شده چنین روند هایی است.

روند به اصطلاح تصمیم گیری چگونه بود؟

در سمینار نوامبر 2004 در کلن در روز جمعه میز گردی تحت عنوان "آنچه خصوصی است سیاسی است ..." صورت گرفت که برای اولین باربه بحث تغییر نام سمینار ها پرداخت. در روز یکشنبه در هنگام گزارش یکی از کمیسیون های کاری ، مسئول ارائه گزارش ، از بحث بر سر تغییر نام در گروه کاری خود گزارش می دهد و مطرح میکند که اکثریت حاضرین در گروه کاری آنها موافق تغییر نام سمینار بوده اند. در ادامه میگوید :"مافکر کردیم جهت ارزیابی از ذهنیت جلسه نسبت به استفاده از نام زنان لزبین در نام سمینار این مسئله را به رای بگذاریم" و با چنین استدلالی (ارزیابی از ذهنیت جلسه!) موضوع به رای گذاشته می شود و حتی من نیز به این موضوع رای میدهم . با این هدف که روشن کنم که مخالفت با این نوع تغییر نام ، به معنای مخالفت با علنی شدن و اعلام حضور زنان همجنسگرا نیست.

در شلوغی حاصل از پایان جلسه ، جمعبندی اینچنین صورت میگیرد که:" سمینار به کمیته برگزاری آینده وظیفه میدهد که نام مناسب را فرموله و برای رای گیری ارسال کند." علی رغم اعتراضات من به طی چنین پروسه غیر اصولی عده ای از دوستان گویا پیروزی در این امر را با هویت خود گره خورده میدیدند و با هر روشی قصد داشتند نشان دهند که جنبش زنان با این نامگذاری به مرحله جدیدی پای گذاشته است.
بعد ها سندآمای بحث های سمینار کلن در نوامبر 2004 توسط دوستان هانوفر منتشر شد که با یک چرخش قلم نام دو شرکت کننده در میز گرد (شادی امین و فرزانه رضی) و استدلالاتشان در مخالفت با اینگونه تغییر نام سمینارحذف شد.

در اینجا من دلایل خودم در مخالفت با این تغییر نام را به صورت مختصر ذکرمیکنم.

رئوس بحث من چنین بود:

استدلال اول: "بحث حول این موضوع ناکافی است و با چنین تصمیم گیری عجولانه ای ما عملابه بحث ها پایان داده و موضوع را پایان یافته اعلام می کنیم."
در سند آمایی که دوستان هانوفر منتشر کرده اند تعجب خود را از عدم استقبال و به نوعی "سکوت" حول این بحث اعلام می کنند. آنها به یکی از مهم ترین دلایل این موضوع که همانا اتخاذ روش های صحیح برای فعال کردن جمع است اشاره نمی کنند و فراموش می کنند که با فضای ایجاد شده عملا جمع را از امکان تاثیر گذاری خود محروم کردند. البته ظاهرا دوستان از هر اظهار نظری استقبال می کردند، اما مرز این استقبال تا آنجایی بود که به سرعت انجام این تغییر نام لطمه ای نزند! والا اصولی این می بود که وقتی بخش وسیعی هنوز دلایلی در مخالفت با این تغییر نام دارد (و از قضا کسانی که در مخالفت با همجنسگرایان در پشت مخالفت با نام سمینار نظر می دادند، مگر نه اینکه در یک فضای آرام و دوستانه بحث میتوان رسوبات عقب مانده فرهنگ مردسالاری را پالایش داد و با آن مقابله کرد؟) ما بایستی برای دامن زدن به این جدل وحداقل شنیدن بحث های دیگران به جای توسل به رای گیری از روش اقناع نیز استفاده میکردیم. امری که دوستان در گرد و خاک حاصل از "تحول" ایجاد شده ، فراموش کردند.

استدلال دوم : "اگر ما با این تغییر نام همزمان به برگزاری جلسات علنی پیرامون همجنس گرایی و ... نپردازیم عملا به یک حرکت صوری دست زده ایم که با تابو شکنی همراه نخواهد بود و فقط میتواند باعث دلخوشی خودمان شود بدون آنکه تاثیر واقعی در فضای سیاسی- اجتماعی محیطمان بگذارد."
امروز پس از گذشت سه سال وقتی به عملکرد بیرونی مان نگاه می کنیم جای چنین جلساتی همچنان خالی است. به استثناء مصاحبه ها وجلسات سخنرانی ای که در شهر ها و کشورهای مختلف توسط آکتور های این جنبش صورت گرفته که محور آنها برخورد به مناسبات جنسیتی و نقد مناسبات دگرجنس گرایانه حاکم بوده است.(بیش از 20 جلسه سخنرانی، مصاحبه تلویزیونی و ...که بیشتر هم خارج از آلمان بوده است!) و مدافعین اینگونه تغییر نام بدون پیوند دادن این گام با گام های عملی دیگر و روشنگری در شهر های خود عملا هدفی را که مدعی اش بودند به کناری گذاشتند.

استدلال سوم: "ما بایستی اگر به چنین تغییر نامی معتقدیم از شهر های خود آغاز کنیم و نام تشکل های شهری مان را تغییر دهیم تا در یک چالش واقعی و تابو شکنانه با محیط زیستمان قرار گرفته و در چنین جدلی ذهنیات عقب مانده را پس زده و بتوانیم در این مورد روشنگری نماییم."
در سه سال گذشته نه تنها این اتفاق نیز نیفتاد، بلکه برخی دوستان مدافع تغییر نام نیز در گزارشات علنی خود در مورد سمینار ها از ذکر نام کامل سمینار طفره رفته و به "سمینار سالیانه زنان ایرانی" بسنده می کنند.(رجوع کنید به گزارشات منتشره پس از سمینار هانوفر) این امر نیز مغایر هدف تابو شکنانه این تغییر نام است . این مسئله بیشتر ثابت میکند که ما تغییر نام را امری درونی و در عین حال حاصل تکامل پروسه بحث های درون جنبش زنان میدانیم. امری که به نظر من واقعی نیست و یک تحمیل مکانیکی و مصنوعی بود. و به همین دلیل نیز نتوانست علی رغم حسن نیت بسیاری از دوستان در این تلاششان به نتایج مطلوب دست یابد.

به هر رو نام به اصطلاح "انتخاب" شده نیز با اشکالات عدیده ای روبرو است که دوستان دیگر بارها به آن اشاره کرده اند که متاسفانه با بی اعتنایی با آن برخورد شده است. اما اجازه میخواهم یکی از مهم ترین ایرادات وارده به این نام را در اینجا بیان کنم تا شاید مجالی برای فکر و اقدام مجدد و حساب شده حول تغییر نام را ایجاد کند.

نام سمینار:

دوستان ما در استفاده ازتجربیات تاریخ جنبش زنان اروپا و بویژه زنان آلمان دچار یک اشکال اساسی شدند. در جنبش زنان دهه هشتاد نام زنان لزب به تشکل های موجود اضافه شد تا مناسبات مرد سالارانه و دگر جنس گرایانه حاکم را نقد کند و حضور زنان لزب و فعالیت هایشان را علنی کند .
در نام انتخاب شده برای سمینار: سمینار سراسری سالانهء تشکل های زنان و زنان دگر- وهم جنس گرای ایرانی درآلمان ، ما تنها با اضافه شدن نام "زنان لزب" روبرو نیستیم بلکه با یک تاکید بر دگرجنس گرایی روبرو هستیم که در حقیقت چنین تداعی میکند که زنان شرکت کننده در این سمینار ها زنان دگر جنس گرا و هم جنس گرا هستند که البته همه نیزآزادانه انتخاب خود را کرده اند! اینکه دگرجنس گرا بودن زنانی که در کنار ما هستند چنین تعریف شود امری است که بارها مورد مخالفت آنها قرار گرفته است. این تغییر نام از این جنبه نیز گامی لرزان و نا دقیق است که تاییدی بر دگرجنس گرایی اجباری است. از سوی دیگراعتراضات به حق برخی زنان همجنسگرا را نیز نادیده میگیرد که معتقدند با این نامگذاری به توهم پراکنی در مورد وجود برابری بین زنان دگر جنس گرا و همجنس گرا در این جلسات دامن زده میشود.
واقعیت این است که هموفوبی و در بهترین حالت عدم شناخت و آگاهی فمینیستی از "همجنس گرایی" در بین زنان باعث شده است که همچنان بسیاری ازفعالین زنان غیر همجنسگرا دفاع از حق حیات همجنسگرایان را پوئنی در میزان ترقی خواهی خود دانسته و به آن بسنده کنند. بی دلیل نیست که در کمتر مصاحبه و نوشته ای از این "پژوهشگران" ما به نقد دگرجنسگرایی اجباری و عواقب آن برای زندگی زنان بر میخوریم. این دوستان گرامی اینگونه بحث ها را برای جلسات صرفا زنانه گذاشته اند!


***************************

من فکر میکنم میتوان با تبادل نظر به راه هایی دست یافت که این بحث ها را بدون پیش داوری و جبهه گیری های معمول تعمیق دهد. من به این مختصر بسنده میکنم ، هر چند که میدانم جنبه های مختلف این موضوع را میشود و باید از جنبه تئوریک نیز شکافت. شاید جایی و زمانی دیگر...

دوستان عزیز!
جنبش زنان سالهاست که خود یکی از بهترین منتقدان این جنبش بوده است. نکات ذکر شده در این نقد کوتاه ، بر حفظ دستاوردهای این جنبش تاکید کرده و تعمیق واقعی آن را طلب می کند. تجربه ای غنی و گاها تلخ به ما گوشزد میکند که در انتخاب روش و سبک کار خود در این جنبش دقیق باشیم.
ما با جنجال و هیاهو نمیتوانیم به اهداف خود دست یابیم.
روش های حساب نشده و گام های عجولانه ما را به بیراهه خواهد برد و یا در بهترین حالت انرژیمان را هدر خواهد داد.
به نظر من امروز وقت آن رسیده که با توجه به تجربه سه سال گذشته و بحث ها و ایراداتی که به این روش مطرح شده است ، مجموعه سمینار نگاه تازه ای به این موضوع انداخته و به نقض کاستی های موجود بپردازد.

با دوستی و هبستگی
شادی امین
17 ژانویه 2008
ShadiAmin@web.de
www.shabakeh.org

ارزیابی گروه زنان ایرانی در فرانکفورت

به میزانی که بحث های محتوایی در مورد هم جنس گرایی و دگر جنس گرایی اجباری به رشد خودآگاهی ما کمک و فضای سمینار ها را باز تر کرد ، تغییر نام شرکت کنندگان به "دگر- و هم جنس گرا" باعث خلط مبحث ، مضحکه و اعتراض گردید. چرا؟

کاراکتر سمینار های سالانه
سمینارسالانه زنان ایرانی در آلمان سا ل های پر تجربه ای پشت سر گذاشته و دستاورد های ارزنده ای برای ما به همراه داشته است. این سمینارها آیینه نظرات و تحولات نظری ما هستند. مشغله ها و نیازهای ما را به هم فکری تا حدودی منعکس و تامین می کنند. نیاز ها و درک های متفاوت ما هر بار و هر سال محتوا و فرم دیگری به این گرد هم آیی ها می دهند.
حضورافراد شرکت کننده در این سمینار متغیراست. حضور مداوم و هر ساله تعداد زیادی از ما هم هنوز به دلایل چندی به معنای کسب هویت همسان و یا ضرورت تشکلی ویژه برای ما نیست. بسته به میزان پی گیری و فعال بودن افراد گوناگون، روند پیشبرد بحث ها در میان ما تغییر می کند.

در طول تنش های نظری موجود در این سمینار ها ، چهره هایی خود را نشان داده اند ، که به لحاظ درک شان از مسئله زنان ، گرایش ها یی گوناگون را مطرح می کنند. هیچ کس اما از اتوریته خاص ، ثابت و یا دائمی بر خوردار نیست. نقش افرادی که در این سمینارها فعال تر و با نفوذ ترند، نقشی موقتی و موردی است. و گویای هیچ حق و حقوق ویژه ای برای این افراد نیست. کسی نماینده دیگری نیست.. حتی زنانی هم که در بعضی از شهر ها متشکل هستند ، به طور فردی در سمینار های سالانه شرکت می کنند.

این ها همه نشا نگر کا راکتر این گرد هم آیی ها ست. یعنی این نشست ها سمینارند و نه سازمان و تشکیلات. گرد هم آیی سیا ل ، کوتاه مدت ، داوطلبانه و پی گیرانه زنانی است که به هر دلیل مایل اند ، در چهار چوب این جلسات با هم بحث و تبا د ل تجربه کنند. به این ترتیب سمینار زنان در آلمان تریبون با ارزشی است، که ادامه کاریش بستگی به این دارد، که برای امور دیگری مورد استفاده قرار نگیرد.
این را تجربه های ما در سا ل های اخیر هم نشان داد. مثلا تلاش گرایشی که در چند سال پیش معطوف به سازمان دهی متمرکزتر بود ، به دلیل بحث ها و مقاومت گرایش دیگری به نتیجه نرسید. یک بار هم دوستانی در صدد بر آمدند که از ایران سخنران دعوت کنند، که با اعتراض بخش دیگری از فعالین شرکت کننده در سمینار مواجه و از این کار منصرف شدند.

اقدام به تغییر نام شرکت کنندگان به « دگر- و هم جنس گرا » از جانب عده ای از دوستان اما به چند دلیل نکا ت مطرح شده در بالا را زیر سوال می برد. در واقع به نظر می رسد که از دستاورد های خوب تا کنونی مان در زمینه مسائل جنسیتی و آزادی جنسی ، استفاده بی موردی شده است.
مکانیسم پیشبرد بحث ها
همیشه شاهد دخالت پر شور و فعال زنان شرکت کننده در سمینار برای انتخاب موضوع سمینارسال بعد هستیم . این، علاقمندی و ابراز تمایل دوستان شرکت کننده را به بحث های محتوایی در زمینه های گوناگون ( در مورد موضوع هم جنس گرایی هم ، چنین بود.) نشان می دهد. این رای گیری در مورد موضوع سمینار معنای تشکیلاتی ندارد.بلکه خود نوعی همفکری یا جدل نظری است. انتخاب موضوع است که هر ساله جنبه سیاسی ، اجتماعی یا جنسیتی مسائل جنبش زنان و اختلافات نظری شرکت کنندگان را در هر زمینه ای برجسته می کند. بحث و جدل جاندار و فعال درمورد این اختلافات، در رشد فکری ما به طور قابل ملاحظه ای تا ثیر گذاربوده است.
دراین بحث های تا کنونی ولی کسی یا گرایشی اقدام به نام گذاری شرکت کنندگان بر مبنای نظری خود نکرده بود. این بار دوستانی که مایل به تغییر نام سمینار بودند ، این را برای همه شرکت کنندگان مفید و ضروری اعلام کردند. چیزی که با روح و کاراکتر این سمینار و برداشت شرکت کنندگانش خوانایی نداشت. سمینار ارگان اعلام موجودیت تشکلی شد، که در واقع وجود نداشت!
نام سمیناری را می توان تغییر داد ، که شرکت کنندگانش خود را هم هویت ببینند و به میزان مشترکی با نام جدید تداعی کنند. اما این نیاز ظاهرا برای یسیاری از ما اساسا یا هنوز مطرح نیست. . به همین دلیل هم تعداد زیادی از ما در امر نام گذاری دخالت نکردند.
گذشته از آن در این به اصطلاح رای گیری ، گروهی به اعتبار گروه دیگری نام گذاری شدند! نوعی دوئالیسم ( هم جنس گرا / دگر جنس گرا) که همیشه به ما تحمیل شده است.
بنا بر این به نظر می رسد که نام تغییر یافته سمینار ، به این جمع تعلق ندارد.
نحوه برخورد با مخالف
بحث در مورد تغییر نام قبل از این که به طور جدی شروع شود، از جانب طرف داران آن، به ویژه، دوستان برگزار کننده در شهر هانوفردر سال 2005 پایان داده شد. وارد سالن سمینار که شدیم ، تیتر تغییر یافته آویزان بود! آن ها یی که هنوز فرصت فکر کردن و یا ظرف ابراز نظر در مورد این موضوع را نداشتند ، خود را در مقابل عمل انجام داده شده دیدند و اعتراض کردند. .
اعتراض این دوستان از جانب طرفداران تغییر نام به این صورت تبیین شد که مخالفان تغییر نام از آگاهی فمینیستی کم تری برخوردارند یا مخالفت با آزادی هم جنس گرایان دارند.این هم برخوردی افراطی و تا حدی تحکم آمیز بود و دهان مخالفان را می بست.
استدلال هایی که از جانب طرفداران تغییر نام برای توضیح این نام گذاری ارائه شدند ، به لزوم رهایی جنسی زنان اشاره داشتند. در صورتی که این موضوع مورد اختلاف نبود ، بلکه پروسه پیشبرد و به کرسی نشاندن این دیدگاه و نوع رفتار این دوستان بود که مورد انتقاد قرار گرفت و اشکالات اساسی این نام.
اما به دلیل ادامه اعتراض این دوستان ، مسئولیت اصلاح این نام به عهده برگزار کنندگان سال بعد در فرانکفورت سپرده شد. ما هم چون بحث در مورد این حرکت و تجربه را برای ادامه کاری این سمینار مفید تشخیص دادیم ، میزگردی ترتیب دادیم .
و بحث ها همچنان ادامه دارد؛ بحث هایی که بهتر بود پیش از اقدام به تغییر نام صورت می گرفت.
بنابراین پیشنهاد می کنیم که گرد هم آیی هایمان را به نام " سمینارسالانه زنان ایرانی" برگزار کنیم
طرح نام تشکل ها در عنوان سمینار هم از نظر ما ضروری نیست ؛ چرا که اعضای تشکل های شهری در این سمینار ها نه به اعتبار تشکل شان ، بلکه به طور فردی شرکت می کنند.

گروه زنان ایرانی در فرانکفورت
ژانویه 2008

پیش درآمدی بر میزگرد

موضوع میزگرد: " نقد و بازنگری سمینار با نام زنان دگر- و هم جنس گرای ایرانی"
.
برگزار شده در سمینار 2007. ژانویه 26 - 28 در شهر فرانکفورت

شرکت کنندگان:

هایده ترابی ، سرور صاحبی ، مهوش صالحی ، ژاله طالب حریری

گرداننده: پروین ثقفی


دربازگشایی بحث میزگرد پروین ثقفی به نقل از Yvonne Doderer مطرح کرد که:
" برای دستیابی به یک هویت جمعی اعتراضی بعنوان زمینه جنبش اجتماعی 5 عامل ضروری هستند:
· ایجاد محیط های اجتماعی که در درون آن ها اعضای گروه معترض از خود -
کم بینی ناشی از تبعیض رها شوند و در رابطه ای غیر وابسته به جامعه سرکوبگر قرار گیرد ،
· وجود انسان هایی که از قالب های همیشگی خارج می زنند ،
· تئوری هایی که دلائل و زمینه های سرکوب را توضیح بدهند ،
· ایجاد خودآگاهی جدیدی که به تقابل با تعاریف فرهنگی موجود می پردازد و
· شبکه ای که ارتباطات و دوستی ها ی نوینی را ایجاد و تقویت کند و زمینه پیشبرد مناسبات نوین شود.

او سپس در رابطه با اهمیت موضوع میزگرد به نکات زیر اشاره کرد:
تغییرو یا چکونگی تغییر عنوان سمینار زنان ایرانی تنها موضوع مورد اختلاف ما نیست. به طورمثال در سال های گذشته بحث میزان تشکل پذیری و مسئله ضرورت تنظیم منا سبات تشکیلاتی برای این سمینار ویا مسئله دعوت سخنران از ایران مورد بحث و جدل ما قرار داشته اند.
تغییر نام سمینار بنا بر این یکی از موضوعات مورد جدل ما ست.
اهمیت این بحث از آنجا ست که گویای نوع نگرش و ارزیابی های گوناگون ما از موقعیت جنبش زنان به طور کلی ، نوع تحلیل مان از این سمینار و از محیط اجتماعی خارج از این سمینار است.
در واقع دوستانی که به تغییر نام سمینار اقدام کرده اند ، به نوعی پاسخ خود را به سوال « کجا ایستاده ایم ، چه می خوا هیم ؟ » هم داده اند.


برای دوستانی که در جریان بحث های سه سال گذشته در این سمینار آشنایی ندارند ،
توضیح زیر داده شد :

به دلیل انتقادات و مخالفت هایی که در سمینار سال 2005 در شهر هانوفر به نحوه تغییر نام سمینار صورت گرفت ، وظیفه تدقیق نام تغییر یافته به عهده برگزارکنندگان سمینار سال بعد در فرانکفورت قرار گرفته شد.
ما پس از بحث در مورد این عنوان ( یعنی نام تغییر یافته ) ، ترجیح دادیم که در آن دست نبریم ؛ بلکه به بحث عمیق تر پیرامون این موضوع بپردازیم. چرا که احتمال
می رفت که تغییر و نام پیشنهادی از جانب ما دوباره مورد مخالفت عده دیگری قرار بگیرد. و این وضع همچنان ادامه پیدا کند! به این ترتیب این میزگرد ترتیب داده شد.

شرکت کنندگان در این میزگرد چهار نفر بودند. دو نفر از دوستان به انتقاد و مخالفت با نام تغییر یافته پرداختند و دو نفر در دفاع از ضرورت آن بحث کردند.
ما از هر چهار دوست شر کت کننده در میز گرد : هایده ترابی ، سرور صاحبی ، مهوش صالحی ، ژاله طالب حریری خواهش کردیم که هر یک به نوبه خود به روند سه سال گذشته بپردازند ، موضوع تغییر نام سمینار را از زاویه مسائلی مثل:
نوع نظر خواهی ، مشارکت و رای گیری تحلیل کنند و ارزیابی و تجربه شخصی خود را در این روند طرح کنند.

نمونه سوالات دیگر از موافقین تغییر نام شرکت کنندگان به "دگر- و هم جنس گرا " چنین بودند:

- تغییر عنوان سمینار چه دستاوردی و برای چه کسانی است؟
- آیا تشکل مشخصی با مسئولیت افراد معین در سطح شهر ها می شناسی ، که با نام «دگر- و هم جنس گرا » فعالیت کند؟
- چرا تشکل های فعال در شهر ها که سمینار های سالانه را برگزار می کنند تغییر نام نمی دهند؟
- می توانی در مورد نحوه فعالیت تشکل های لزب اطلاعاتی به ما بدهی؟
- به نظر می رسد نام سمینار مانعی در مقابل پیشبرد بحث های تا کنونی درمورد مسائل جنسیتی ، آزادی جنسی ، هم جنس گرایی و دگر جنس گرایی اجباری نبوده است. تغییر نام سمینار را با چه ضرورتی توضیح می دهی؟
- چه فرقی بین مطالبات و نیا زهای زنان هم جنس گرا و دگرجنس گرا وجود دارد؟
- نظرات مخالفین تغییر نام سمینار را چگونه ارزیابی می کنی؟ آیا نکته ای در بحث های مخالفین هست که توجه تو را جلب کند یا باعث ایجاد سوال در ذهن تو بشود؟

سوالاتی که در اختیار منتقد ین تغییر نام سمینار قرار دادیم ، چنین بودند:

- چرا مخالفین تغییر نام سمینار تا به حال حرف روشن، فرموله و کتبی نزده اند؟
- جنبش زنان بدون تابو شکنی کارش پیش نمی رود. چرا از تغییر نام سمینار به عنوان یک تابو شکنی حمایت نمی کنی؟
- مباحث چند سال اخیر این سمینار در رابطه با موضوع هم جنس گرایی و دگر جنس گرایی اجباری را چگونه می توان به بیرون از این سمینار منعکس کرد؟
- آیا تغییر نام سمینار به انتقال و پیشبرد این مباحث در افکار عمومی بیرون از این سمینار ها کمک نمی کند؟
- اگر تغییر عنوان سمینار در حال حاضر میسر نیست ، پس چه زمانی برای این امر مناسب است؟
- نظرات طرفداران تغییر نام سمینار را چگونه ارزیابی می کنی؟ آیا نکته ای در بحث های آن ها هست که توجه تو را جلب کند یا باعث ایجاد سوال در ذهن تو بشود؟
شرکت کنندگان در میزگرد متن های زیر را جهت معرفی خود در اختیار ما گذاشتند:

هایده ترابی

هایده به عنوان انسانی دخالتگر در مورد موضوع هم جنس گرایی ، در سال 1990 خاطرات یک زن را ویراستاری کرده به نام: " تنها به بدنی مردانه می توانستم عشق بورزم".
او در نقد بیانیه پشتیبانی از هم جنس گرایان و مبارزه با Homophobie
مطلبی در سایت های اینترنتی منتشر کرده.
هایده در کتاب "قدرت و لذت" که با همت شادی امین ترجمه ومنتشر شده ، در کار ترجمه و ویراستاری بخش هایی از کتاب دخیل بوده است.

سرور صاحبی

سرور در شهر هانوفر زندگی می کند. او بنیان.گذار "همایش زنان" در هانوفر است.

مهوش صالحی

من از همگامان جنبش سیاسی اجتماعی ایران و از یاران جنبش زنان هستم.
همیشه توی کار زنان بوده ام ، گاهی از دور گاهی از نزدیک.
من از صد خطایی که یک زن به سبب زن بودن ممکن است در زندگی مرتکب شود 99 تا را مرتکب شده ام.
به همان یکی هم که مرتکب نشده ام سر افرازم.
پس شاید بتوانم از هر صد زن، 99 تا را در ضعف ها و قدرتهاشان و در درد ها و آرزوهاشان دریابم و این گنجی است بزرگ.
در زندگی بیشتر خوانده ام تا دانسته باشم ، بیشتر دانسته ام تا گفته باشم. بیشتر گفته ام تا تنها آنچه را که گفتنی است بگویم.
خوشحالم که این بار هم با شما هستم.

ژاله طالب حریری

ژاله در برلین زندگی می کند. او از فعالین جنبش زنان و از پاهای ثابت سمینار هاست.