در مورد نام سمینار / الهه صدر

سال 1999 در سمینار زنان ایرانی، در شهر برلین نقد بسیار جالب و بحث‌برانگیزی به ارزش‌ها و فرهنگ پدر- مردسالار از طرف گلرخ جهانگیری با نام «هتروسکسوآلیته‌ی اجباری و همجنس گرایی» ارائه شد. از سال 2000 تا 2003 سیمین نصیری هر ساله ، پیشنهاد تغییر و تکمیل نام سمینار را به کمیته‌های برگزارکننده در شهرهای مختلف می‌داد تا این که سرانجام در سال 2003 این پیشنهاد در سطح سمینار مطرح شد و اصولا تصمیم‌گیری درباره‌ی آن انگیزه‌ای شد برای موضوع سمینار 2004.
در سمینار 2003 در شهر برانشواگ موضوعِ « آن چه خصوصی‌ست، سیاسی‌ست (همجنس گرایی و دگرجنس گرایی اجباری)» از طرف دوستان شرکت‌کننده بیشترین رأی را آورد و زنان شهر کلن مسئولیت برگزاری سمینار سال بعد را به عهده گرفتند.
در آوریل 2004 سیمین نصیری نامه‌ای به کمیته‌ی تدارکات کلن نوشت و با تأکید بر گرایش عمومی سمینار 2003 برای اقدام به تغییر و تکمیل نام سمینار، آمادگی خویش را برای سخنرانی در سمینار 2004 اعلام کرد.
در سال 2004 میزگردی با حضور سه سخنران با سه گرایش متفاوت در نظر گرفته شد.
از آن جا که تا زمان شروع سمینار کسی خود را به عنوان حامل نظر مخالف به کمیته‌ی تدارکات کلن معرفی نکرده بود، اجباراً در سمینار از شرکت کنندگان تقاضا شد در صورت تمایل، یک نفر از مخالفین برای حضور در میز گرد، خود را معرفی کند و به این ترتیب بود که دوست عزیز، فرزانه به عنوان مخالف تغییر نام در میزگرد شرکت کرد.
شرکت کنندگان در این میز گرد عبارت بودند از سیمین ، فرزانه و سعیده
سیمین سخنرانی خود را در جهت موافقت با تغییر نام سمینار با تحلیلی از جنبش 24 ساله‌ی فمینیستی زنان ایران در خارج از کشور آغاز کرد. او به نقش تابوشکن و تأثیرگذار این جنبش علی‌رغم شرایط نامساعد فعالین آن در تبعید و مهاجرت اشاره کرد. به نظر او زنان فعال در این جنبش به تجربه‌ی 24 ساله‌ی خود در خارج کشور و دست‌آوردهای نظری‌شان و اقدام برای متحقق کردن آنها به صورت جمعی کم بها داده‌اند و بی‌اعتنایی آنها به تفاوت بین زنان و همچنین تجربه‌ی جنبش فمینیستی و جهانی لزبین‌ها به شکل سد و مانعی برای حرکت عملی و نظری فمینیستی در آمده است.
سخنران دیگر، فرزانه ، مخالفت خود را با تغییر نام سمینار در مقطع کنونی اینگونه
جمع بندی کرد:
با توجه به واکنش‌های منفی بسیاری از زنان شرکت‌کننده در این سمینارها به مسئله‌ی همجنس گرایی، باید به این سوال جواب داد که هدف از تغییر نام سمینارچیست؟
آیا می‌خواهیم ثابت کنیم که ما پیشروان جنبش هستیم؟ و یا به طور واقعی به تفاهم و درک مشترک برای به رسمیت شناختن تفاوتها و ضرورت اقدام تابوشکنانه برای این تغییر نام رسیده‌ایم؟
سعیده‌ نیز نظرات خود را تحت عنوان «نگرشی به نظرات تئوریک و جنبش عملی زنان لزب غرب اروپا و آسیا در یک سده‌ی اخیر» مطرح کرد.
اوبعد از بررسی تجربه ی زنان فمینیست آلمان در رابطه با اضافه کردن نام لزبین ها به اکسیونها و تشکلات زنانه شان و نیزاهدافی که آنها با این تغییر نام دنبال می کردند به
توضیح شباهت‌ها و نقاط اشتراک جوامع مختلف پدر- مردسالار با فرهنگ و ساختار سیاسی متفاوت ،اعم از غربی و شرقی در رابطه با به بند کشیدن آزادیهای جنسی وجنسیتی زنان، پرداخت .
او با تایید خصوصیت تابوشکنانه ی آوردن نام همجنس گرایان در کنار دگرجنس گرایان ، مشکلات احتمالی ونیزدست آوردها ی حاصل از آن را بررسی کرد.
سعیده نیز مانند دوست عزیزمان فرزانه با طرح یک سوال مهم که آیا با توجه به نگرش وکردار همجنس گراستیزانه ی غیر قابل انکارتعداد بسیاری از شرکت کنندگان در این سمینارها، ظرف با محتوا همخوانی دارد یانه؟ شرکت کنندگان را به فکر و تعمق در این مورد واداشت.
به نظراو، تغییر نام سمیناراما از این جهت مثبت است که در چند سال گذشته ، بحث هایی را در جنبش زنان خارج از کشور حول مناسبات اجباری جنسیتی موجود دامن زده که جای آنها سالها در این جنبش خالی بوده است. این مباحث همچنین امکانی را در جهت تغییر جو سکوت در مورد سیاست های جنسی مردسالارانه از جمله مسئله ی هم جنس گرایی در میان ایرانیان در تبعید و مهاجرت فراهم آورده است.

در روز آخر سمینار، سرانجام رأی‌گیری برای تغییر نام، پس از پنج سال بحث و درگیری نظری انجام شد. روند رأی‌گیری نیز با شیوه‌ی همیشگی به رسم سالهای پیشین در فضایی دوستانه صورت گرفت و همانجا نیز اعلام شد که نام تعیین‌شده، حکم قطعی و غیرقابل‌تغییر نیست و اگر پیشنهادات بهتری باشد، در مورد آن تجدید نظر خواهد شد.

دوستان،
بسیاری از ما زنان شرکت‌کننده در این سمینارها با طرح یک سوآل کلیدی که چرا ما زنان علی‌رغم شرکت فعال در مبارزات علیه هرگونه بی‌عدالتی و تبعیض هیچگاه سهمی از این مبارزات یا انقلابات نداشته‌ایم و چرا بعد از هر مبارزه باز به همان نقطه‌ای می رسیم که بوده‌ایم، به خود و ارزش‌های نهادینه شده در خود تردید کردیم و پا به مرحله‌ی شک گذاشتیم.
شک کردیم به ساده‌نگری خود و تلاش کردیم با تعمق بیشتر و نگاه ژرف‌تر به ساختارها و اندیشه‌های پدرسالارانه که در ابعاد مختلف حیات خصوصی و عمومی ما ریشه‌ دوانده، بنگریم و پی بردیم که این ساختارها چنان در طی قرون، شکل حقیقی عام، طبیعی و جهان‌شمول به خود گرفته که دگرگون ساختن آنها کار آسانی نیست، زیرا در این مبارزه بسیاری از قربانیان ستم، تداوم آن را می‌‌خواهند و بسیاری از ستمگران به رغم تلاش برای اثبات حسن‌نیت، نمی‌توانند ستمگر بودن خود را بپذیرند. به علاوه تفکر مردسالار چنان در طول تاریخ چندهزارساله در موضع قدرت قرار گرفته که به چالش کشیدن آن تلاش بسیار می‌طلبد و شاید هیچگاه به پیروزی قطعی منجر نشود.
بعد از آگاه شدن از این که در شرایط کنونی امکان بسیج مستمر و وسیع را نداریم و حداکثر می‌توانیم به طور مقعطی در کنار فعالیت‌های کوچک و ارتقا آگاهی فردی، دست به بسیج موقت و موردی و آن هم در سطح محدود بزنیم دوباره به سوآل «چه باید کرد؟» رسیدیم.

دوستان
ما زنان با یکدیگر در بسیاری از زمینه‌ها متفاوتیم و علی‌رغم همه‌ی تفاوتها اما یک نقطه‌ی اشتراک داریم که بر حول آن قادریم با یکدیگر همکاری داشته باشیم. همکاری در جهت مبارزه با تبعیض جنسیتی.

از آن زمان که در جوامع به زن نقش فرودست داده شد، وجود طبیعت زنانه و مردانه و نیز علاقه‌ی طبیعی و بیولوژیک زنان و مردان به هماغوشی با یکدیگر، امری مسلم و متعارف به شمار آمده است. زنان و مردانی که رفتار جنسی تعریف‌شده از سوی جامعه را در رابطه با جسم خود نپذیرفته‌اند، بیمار روانی معرفی شده‌اند.

من به تغییر نام سمینار رأی مثبت داده‌ام، اما نه همه‌ی زنان را دارای هویت یکسان می‌دانم و نه دارای گرایش جنسی و عشقی مشابه. با هرگونه تقلید و الگوبرداری نیز بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌های روانی و فرهنگی و شرایط تاریخی و اجتماعی خویش برای طرح یک خواسته کاملاً مخالفم.
به نظر من نه صحبت از تقلید کورکورانه از مبارزات زنان در غرب است و نه ایده‌آلیزه کردن همجنس گرایی.
بلکه صحبت ازیک سکوت است در برابر یک تبعیض عریان در وسعت کره‌ی خاکی
سکوت مقابل سرکوب زنان و مردان همجنس گرا، دو جنس‌گرا و یا با هر نوع گرایش جنسی دیگر است که انتخابشان مطابق با ارزش‌های پذیرفته و تعیین‌شده نیست.
سکوت در برابر حضور زنان لزب است در مبارزات سیاسی - اجتماعی و طرح
خواسته‌ هایشان.

در همه‌ی جوامع بشری، از غرب گرفته تا شرق، ما علاوه بر ستیزهای دیگر با پدیده‌ای به نام زن ستیزی و هم‌جنس گراستیزی روبروئیم. واژه‌ی همجنس گرا امروز فقط یک واژه‌ی هویتی نیست، بلکه یک واژه‌ی سیاسی ست.
خاتمه‌دادن به این سکوت و آوردن نام همجس گرایان درکنار دگرجنس‌گرایان، طبیعی دانستن گرایشات جنسی‌ست به صورت نمادین.
یک اعتراض است به اعمال قدرت مردان بر سکس زنان.
یک اعتراض است به تقسیم کردن زنان و مردان دگر جنس‌گرا و همجنسگرا به سالم و بیمار.
اعتراض است به محدود کردن انسان برای انتخاب اشکال مختلف زندگی.
من، تغییر نام سمیناررا در این مرحله از مبارزه مثبت می‌دانم، اما نه به یک فمینیسم مسلط که نماینده‌ی خواست‌ها و منافع همه‌ی زنان باشد، اعتقاد دارم و نه خود را فمینیست رادیکال تعریف کرده و به جدایی زنان و مردان باور دارم.
اما به ضرورت آفرینش ارزش‌های نو در ساختاری جدا از دگرجنس گرایی اجباری رسیده و یکی از شعارهایم ، آزادی انتخاب هویت جنسیتی، گرایش جنسی ، رابطه‌ی عشقی و یا به طور کلی آزادی انتخاب زندگی و سرنوشت فردی‌ست در همه‌ی عرصه‌ها.
مبارزه برای آزادی و رهایی بشریت را بدون اهمیت دادن به دستیابی فرد به استقلال و آزادی، انحرافی می‌دانم و نیز آزادی فردی در انتخاب جنسیت و رابطه‌ی جنسی را اگرچه ضروری ولی آن را بدون به چالش کشیدن نظم و ساختار مردسالار در همه‌ی عرصه‌ها برای رسیدن به رهایی کافی نمی‌دانم.

تغییر نام سمینار و آوردن دگرجنس گرا و همجنس گرا در کنار یکدیگربه منزله ی به رسمیت شناختن اشکال متفاوت روابط جنسی یا عشقی و نیز طبیعی و برابردانستن آنها، نقطه‌ی آغازی‌ست برای برداشتن گام‌های اولیه در جهت پیشبرد یک حرکت تابوشکنانه.
ایجاد فضایی‌ست که در آن زنان بدون هرگونه پیشداوری، با حفظ تفاوتهایشان، همبستگی با یکدیگر را به طور عملی تجربه می‌کنند.
نوعی مقاومت در مقابل درونی کردن نقش‌ اجتماعی وامتناع از برداشت‌های کلیشه‌ای از « زن» و« مرد» ، است.
به چالش کشیدن واقعی ارزش‌های دو قطبی مردسالارانه است.
و این همه هنوز همه‌ی مبارزه نیست، بلکه آغاز مبارزه‌ای‌ست وسیع برای رفع هرگونه تبعیض و رسیدن به آزادی و رهایی فردی و اجتماعی.
مطمئناً این نام، طولانی و از نظر استانداردهای زیباشناختی ، نامناسب است( فرم قربانی محتوا شده است). ولی با توجه به این واقعیت که در پنج سال گذشته ما بیشتر از هر زمان دیگری به بحث و تبادل نظر، چه به صورت فردی و چه جمعی، درباره ی ارزش‌ها و نرم های (هنجارها) مردسالارانه در ساختار دگرجنس‌گرایی اجباری و تبعیضات ناشی از این ساختار پرداخته‌ایم، من آن را مدیون ایده‌ی تغییر نام می دانم.
با امید به تداوم و ادامه ی بحث ها ونیزتلاش برای دگرگونی ارزش ها وجایگزینی ارزش های نو، نام جدید را که به نظرم از هرگونه سوءتفاهمی نیز جلوگیری خواهد کرد پیشنهاد می کنم:

سمینار سالیانه زنان ایرانی و تشکل‌های مستقل زنان درآلمان
زنان دگرجنسگرا و هم جنسگرا